نام کمیک بوکها و مانگاها را همه شنیدهایم. شاید حداقل با یکی از آنها نیز آشنا باشید و شاید هم نباشید. اما تفاوت کمیک مانگا چیست؟ آیا اصلاً این دو فرقی با یکدیگر دارند یا تنها نام متفاوتی برای یک محصول هستند؟ اصلاً ریشه این دو واژه از کجا آمده و درحال حاضر چگونه معنا میشوند. این دو واژه تاریخچهای طولانی در فرهنگ غرب و شرق دارند و امروزه بخشی جدایی ناپذیر از جهان سرگرمی محسوب میشوند. پس با ما همراه باشید تا ببینیم که مانگا و کمیک چه فرقی دارند و از آمریکا تا ژاپن، به تاریخچه آنها بپردازیم.
داستان مصور
قصه کمیک و مانگا از داستانهای مصور آغاز میشود. حدوداً از اواخر قرن 19، داستانهای مصور به شکل امروزی پدیدار شدند و در ابتدا اغلب به عنوان بخشی از روزنامه و یا مجلهها، داستانی کوتاه، کمدی و به اصطلاح کمیک را روایت میکردند. مهمترین ویژگی این داستانهای کمیک، اهمیت تصویرپردازی برای آنها بود و اصل داستان در تصاویر روایت میشد و اندک متنی که وجود داشت، مستقیماً در ابرهای مشخصی به عنوان دیالوگ بیان شده برای هر شخصیت جای میگرفت. بدین صورت، ما داستانی داشتیم که تقریباً بدون نیاز به راوی شکل میگرفت و شخصیتها خودشان مستقیماً با یکدیگر صحبت میکردند.
البته نباید فراموش کرد که ریشه چیزی که امروزه به نام کمیک میشناسیم در تاریخ بشریت، به هزاران سال پیش از قرن 19 و کشور آمریکا بر میگردد. تلاش بشر برای استفاده از تصویرسازی برای روایت داستان، به 50 هزار سال پیش باز میگردد. نمونههای پیشرفتهتر آن نیز در مصر و روم باستان دیده میشوند و هرکدام به نحو خود، از این هنر برای روایت تاریخ خود استفاده کردهاند. اما بحث ما تاریخ بشریت نیست و برای درک تفاوت کمیک و مانگا تنها به همین تاریخچه قرن 19 به بعد احتیاج داریم.
برای اطلاعات بیشتر درباره کمیک بخوانید: کمیک چیست؟ بهترین ها و تاریخچه آن
کمیک بوکها
همانطور که گفتیم، اصطلاح کمیک به داستانهای مصور مجلات و روزنامهها گفته میشد. محبوبیت این بخش از مجلات هر روز بیشتر و بیشتر میشد. مسائل مختلف جامعه نیز تاثیر بسزایی بر این محبوبیت گذاشته بود و مردم مشتاقانه در هر سن و سالی خواهان داستانهای کمیک بیشتر بودند. نتیجه این نیاز، شکل گیری اولین کمیک بوکها و ناشران کمیک بود.
با گذشت حدود دو تا سه دهه از آغاز قرن بیستم، کمیک بوکها درحال ظهور بودند و حالا ناشرانی شکل گرفته بودند که به صورت کاملاً مستقل از مجلات، کتابهای کمیک یا کمیک بوکها را تولید میکردند. حالا زمان توسعه اصلی شکل گرفته بود. کمیکهای مستقل اغلب در قالب کتابهایی کوچک به صورت هفتگی یا ماهانه چاپ میشدند و اصلیترین مخاطبین آنها نیز کودکان بودند. این کمیک بوکها بیشتر در اروپا و آمریکا محبوبیت داشتند اما به مرور زمان، این کشور آمریکا بود که صنعت کمیک را متحول کرد و خود را به عنوان خانه کمیک بوکها به جهان معرفی کرد.
ظهور ابرقهرمانها
مهمترین ویژگی کمیکهای آمریکایی که باعث بزرگتر شدن این صنعت شد، ابرقهرمانها بودند. همزمان که اغلب کمیکها یا داستانهایی کمدی داشتند و یا عاشقانه و گاهی کارآگاهی، دیسی کامیکس اولین ابرقهرمان مطرح دنیای کمیک بوک، یعنی سوپرمن را خلق کرد. خلق شخصیت سوپرمن جهان کمیک بوکها را برای همیشه تغییر داد و باعث شده که حالا فکر کردن به واژه کمیک بوک و تفکیک آن از ابرقهرمان امری غیرممکن باشد. درواقع ژانر ابرقهرمانی اصلیترین و مهمترین ژانر کمیک بوکها طی 80 سال اخیر بودهاند.
دیسی کامیکس از این موفقیت استقبال کرد و با خلق قهرمانان دیگر همچون بتمن، شهرت خود را بیشتر و بیشتر کرد. حالا عصر جدیدی از کمیکها شکل گرفته بود و زمان ظهور یک رقیب بزرگ برای دیسی، که امروزه آن را به عنوان مارول کامیکس میشناسیم رسیده بود. دیسی و مارول هرکدام قهرمانان خود را طبق شرایط جامعه و اتفاقاتی نظیر جنگ میساختند. درواقع این مهمترین اثر اجتماعی کمیک بوکها بود که مردم میتوانستند شرایط اجتماعی خود را در داستانی کاملاً تخیلی از ابرقهرمانی که وجودش زرهای با عقل جور در نمیآید ببیند.
مانگا
اما تاریخچه مانگا از کجا آغاز میشود؟ باید گفت که جدا کردن مانگا از کمیک بوک کمی نادرست است. ما نمیتوانیم به تفاوت مانگا و کمیک بپردازیم اگر در ابتدا از شباهتهای آنها نگفته باشیم. تاریخچه مانگا و کمیک عملاً یکسان و صرفاً از یک زمان به بعد، مسیر آنها از یکدیگر جدا میشود.
ژاپن کشوری است که تاریخ درازی در تصویرسازی و هنرهای تجسمی نقاشی دارد. همچون آمریکا و هر کشور دیگری، شرایط اجتماعی تاتثیر بسیار بر هنر آن کشور میگذارد و مانگای ژاپنی نیز پس از فاجعه جنگ جهانی دوم به وجود آمد. مانگا اصطلاحی است که به کمیک بوکهای ژاپنی با همان ویژگیهای کلی ظاهری و ساختاری متشکل از تصویر و ابرهای دیالوگ گفته میشود که برای اولین بار توسط اسامو تزوکا ساخته شد.
مانگاها از همان ابتدا اغلب چند جلدی بودند و در ژانرهای مختلف از فانتزی تا عاشقانه نوشته میشدند و برای سنین مختلف از نوجوان تا بزرگسال وجود داشتند. یکی دیگر از مهمترین ویژگیهای مانگا در کمیکها دیده نمیشود، فرم ساختاری آنها است که اغلب از انیمیشنهای دیزنی الهام گرفته شده و منجر به ساخت انیمیشنهای ژاپنی براساس آنها شده است. درواقع بسیاری از مانگاها منبع اقتباس انیمیشنهای ژاپنی که به آنها انیمه گفته میشود بوده و حتی بسیاری از نویسندگان و تصویرسازان مانگا نیز خودشان انیماتوری انیمه را نیز انجام میدهند. این مسئله پیوند بین انیمه و مانگا را بیش از پیش کرده است.
تفاوت کمیک بوک و مانگا
حالا که هر دو محصول کمیک بوک و مانگا را تا حدودی میشناسید، تفکیک آنها کمی سادهتر است. هرچند که نمیتوان آنها را کاملاً هم از یکدیگر جدا کرد. شاید بزرگترین تفاوتهای این دو رسانه ویژگیهای فرهنگی متفاوت آمریکا و ژاپن است که در هنر و داستان آنها دیده میشود.
یکی دیگر از مهمترین تفاوتهای آنها، این است که کمیک بوکهای مدرن اغلب به صورت رنگی منتشر میشوند اما مانگاها رنگ نمیشوند و به صورت سیاه و سفید هستند. ریشه این مسئله نیز به اختلافات فرهنگی باز میگردد. کمیک بوکهای آمریکایی در اوج شرایط اقتصادی و رفاهی این کشور شکل گرفتند اما مانگاهای ژاپنی دقیقاً برعکس، و پس از جنگی که تمام کشور را ویران کرده بود به وجود آمدند. در چنین شرایطی هنر غیر تجملاتی، و به دنبال سادگی برای بیان خود است که نتیجه آن تصویرهایی مینیمال، و بدون رنگآمیزیهای ضروری است. البته نباید انکار کرد که هنر مینیمال به طور کل در قلب فرهنگ ژاپن بوده و حتی مینیمالیسم غربی نیز از شرق الهام میگیرد. در نتیجه سیاه و سفید بود به امضای مانگای ژاپنی تبدیل شد و تا همین امروز، اکثر مانگاهای ژاپنی بدون رنگ آمیزی ساخته میشوند.
جمع بندی
همانطور که مشاهده کردید، تفاوت کمیک مانگا تنها به فرهنگ این دو کشور باز میگردد. واقعاً نمیتوان این دو را محصولی متفاوت و مستقل از یکدیگر حساب کرد و شاید شناخت هرکدام از آنها به عنوان دو سبک متفاوت از یک اثر هنری، بهترین نگاهی باشد که میتوانیم داشته باشیم.